یادم هست که داشتیم حرف میزدیم. بحث گرم شده بود. گفته بودند زیاد از گذشته نپرسید چون یادش نمیآید و ناراحت میشود که یادش نمیآید ولی خودش کمی خاطره گفت و بعد شروع کردیم همه به صحبت. بلند، بلند که بشنود و بتواند جواب بدهد.
کسی ناگهان میان حرفها پرسید: «خانومتون چه طورن؟ خانوم راستکار.» لبخند چهرهاش محو شد. کمی مکث کرد. آرام گفت: «مریضه. بیمارستانه. حالش خوب نیست» و بعد سکوت کرد و نگاهش ماند جایی میان اتاق...
آن موقع بود که اسم «فهیمه راستکار» برای من مفهوم دیگری پیدا کرد. دیگر دوبلور صداآشنا، کسی که نجف را در نوشتن یاری کرده، بازیگر قدیمی نبود.
امروز خبر درگذشتش غمگینم کرد. بیشتر البته به خاطر نگاه و غم آن روز نجفِ «باقیمانده روز» و «مستطاب آشپزی». وگرنه که برای خود او غمگین نباید باشیم که ۸۰ سال زندگی کرد، آن هم یک زندگی عاشقانه و یک عالمه یادگاریهای ماندنی برایمان گذاشت و رفت. کم هستند آدمهایی که این همه خوشبخت باشند که این طوری زندگی کنند. روحش شاد.
لینکهای مرتبط: فهیمه راستکار درگذشت (خبرآنلاین)، گزارش از دیدار با نجفدریابندری در بوشهر (شرق)
تگ: ویژه