Prof. Reza
Emeritus Member of AMS
Fellow of IEEE
Presentation E.T.H & M.I.T
Some Great Mathematicians
International Congress of Mathematics
پنجشنبه، 26مهرماه، اصفهان، سالن آمفی تئاتر دبیرستان ادب، ساعت 17:30 تا 18:30، سخنرانی پروفسور فضلالله رضا.
پنجشنبه گذشته، خانه ریاضیات اصفهان، همایشی برگزار کرد که مورد استقبال شدید ریاضیدوستان قرار گرفت. این هم گزارش من، به عنوان یک دانشجوی ریاضیات کاربردی، از این همایش.
پروفسور رضا را از جشن چند سال پیش خانهی ریاضیات، میشناختم. مطمئن بودم که با توجه به فرصت یک ساعتهی جلسه، تاخیر زیادی نباید در شروع جلسه باشد. سر ساعت میرسم. 90 درصد سالن پر است. به نزدیکترین صندلی خالی راهنمایی میشوم. دکتر رجالی(رئیس خانه ریاضیات اصفهان و استاد دانشگاه) در توصیف پروفسور رضا و وجوه مشترک او با خانهی ریاضیات، میگوید:«او چند بعدیست. به ادبیات، مسایل اجتماعی، مسایل مذهبی و... هم درکنار ریاضیات علاقهدارد و این وجه مشترک اوست با خانهی ریاضیات اصفهان. خانهی ریاضیات هم نه تنها به ریاضیات بلکه به علوم مختلف توجه دارد و محلیست برای کارهای مختلف علمی... پروفسور رضا، یکی از بنیانگذاران تفکر علمی در جامعهست، زمانی که اینگونه تفکر بر جامعه حکمفرما نبوده و...» از این بالا نمیشود، عکس خوب انداخت و صحبتهای پرفسور را خوب، ضبط کرد. میروم جلوی سالن، سه ردیف مانده به سن، روی زمین مینشینم. پروفسور با تشکر از شهرداری و... شروع میکند. تعریف میکند که با دو پسرش آمده، چند روز پیش، در رشت یک موسسه را که به نام او بوده، افتتاح کرده، دیروز هم در مشهد، یک دبیرستان دخترانه را که به آن کمک مالی کردهبوده، افتتاح کرده. امروز در اصفهان است و فردا هم میرود. سپس گوشهای از خاطراتش را تعریف میکند. از چند دانشمند ریاضی که میشناخته و میشناسدشان و باهاشان، رفتوآمد داشته، میگوید. میخواهد « ما را با کشور ریاضیات بیشتر آشنا کند.»
سپس شعری از ملکالشعرای بهار میخواند که هم به ریاضی مربوط است و هم به اصفهان چون «فارغ از جهت و جهات است و روی به آسمان دارد و هم این که در اصفهان گفته شده.( زمانی که ملکالشهرا، در اصفهان زندانی بوده)»... آن مهندس که این بنا پرداخت/کس ندانست کز برای چه ساخت/منظری هست فوق این منظر/فوق آن نیز منظری دیگر/...و حالا ریاضیات: فوق و تحتی گمان مبر زیرا/فوق و تحت اصطلاح ما و شماست...»
پروفسور، به ما توصیه میکند که دو زبان، بیاموزیم:«من همیشه طلبه بودهام. دو زبان آموختم که به همهی شما، توصیه میکنم این زبانها را فرابگیرید.اول «زبان خرد »یعنی زبان ریاضی. و دوم، «زبان فصیح هنر کلامی» که در کمتر کشوری دیدم. زبان فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا و عطار که که نه تنها طبیعت که تدابیر بشر را به خوبی حلاجی میکنند و رویدادهای جامعه را توصیف میکنند. چنان که حتی امروز هم در نوشتهها، برای مسایل سیاسی و اجتماعی از این اشعار استفاده میکنند. بعد، وقتی از این دو کلاس و زبان، فارغ شدید، تازه نزدیک میشوید به مکتب عشق و عرفان که آن، زیباتر است...
پروفسور رضا، از کشور ریاضیات میگوید:«در این جلسه میخواهم گزارشی از کشور ریاضیات به شما بدهم. آن گونه که کسانی که مال کشور ریاضی نیستند، بیحوصله نشوند. چرا که یکی از علمای بزرگ ریاضی گفته:کشف بزرگ ریاضی، وقتی کشف درستی است که اگر ریاضیدان کاشف، از خانهاش بیرون بیاید، به اولین کسی که میرسد، بتواند کشفش را به او بفهماند. باید اینقدر، روشن باشد.»
ریاضیات را میشود به دو بخش کاملاً وابسته بههم، تقسیم کرد:
1- Pure Mathematics-ریاضیات محض. یعنی تفکر عالی ناب ریاضیدانها
2-Applied Mathematics-ریاضیات کاربردی- چیزی که به کار سود و زیان و بازار و معامله و اقتصاد و ساختن دستگاههای مهندسی میآید.
البته اهل بازار کشفیات ریاضی محض را به کاربردی تبدیل میکنند. هاروی، ریاضیدان بزرگ انگلیسی(نیمه قرن بیستم) میگفت:«من به چیزی که براساس سود و زیان باشد، علاقه ندارم.» امامملکت ما که میخواهیم اقتصادمان را درست کنیم، به ریاضیات کاربردی نیاز دارد. البته ریاضیات ناب، جوانان را به فکر وامیدارد.
پروفسور رضا، در بخش دیگری از سخنان کوتاهش، قسمتی از تاریخ ریاضیات که خود، با آن درگیر بودهاست، صحبت میکند. از تدریسش در MIT، کار با هیلبرت و اِردوش و نوربرت وینر و... تعریف میکند.
«پل اردوش» ریاضیدان پرکاری بود که 1500 مقاله نوشت. در بند دنیا نبوده و مانند شیخ صنعان، هر شب، یکجا بوده! یکبار هم از پروفسور رضا دعوت میکند به خانهاش برود. اتاق کوچکی که در یک طرف تختخواب خودش و در طرف دیگر، تخت خواب مادرش بوده و خیلی از مقالههایش را مادر 80سالهاش، تایپ میکردهاست!
پروفسور، از کارش درRLE با هیلبرت، میگوید که دوران خیلی خوبی بوده و بعد، از تدریس در دانشگاه ATI سویس(دانشگاهی که اینشتین دانشجوی آنجا بوده البته نه آن موقع که پروفسور رضا، آنجا تدریس داشته!!) و سپس، به پروفسور، «تبعه افتخاری سویس» اهدا میکنند و میخواهند که آنجا بماند ولی او عاشق وطنش است و قبول نمیکند. میگوید که:« درسهایم ساده و بنیادی بود نه تقلیدی(مثل برخی استادان الآن!) به معنی گرایش داشتم.»
قسمت پایانی همایش، نمایش تعدادی عکس، از دانشمندان مختلف که پروفسور دربارهشان صحبت کردهبود و توضیح کوتاهی دربارهی این افراد، است. منتظر بودم که پروفسور بیاید پایین و برود بنشیند روی صندلیاش، کنار دکتر«دانایی». اما پروفسور، سریع از سالن خارج میشود و بعد از آن، دکتر «خرد پژوه» از پروفسور و همه تشکر میکند و از سن پایین میآید. همه منتظرند تا به رسم معمول، مجریای، پایان مراسم را اعلام کند. خیلی بامزه است که بعد از صحبتهای پایانی دکتر خردپژوه، برای چند ثانیه، همه همانطور مینشینند و بعد، شروع میکنند به خارج شدن از سالن!
جلسهی نسبتاً خوبی بود و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. هزاربار گفتهام که تخمینزدن، بلد نیستم! ولی فکر میکنم 600نفری، آمدهبودند. صندلیها، کاملاً پر بود و30، 40نفری هم روی زمین نشستهبودند. در کل، شنیدن سخنان یک ریاضیدان برجسته که در دانشگاهایی تدریس کرده که درسخواندن در آنها، آرزوی هر دانشجوی مشتاق ریاضیست، برای همه جالب بود البته زمان کم بود و صحبتها شتابزده ولی با توجه به فرصت کم پروفسور، همین هم غنیمتی بود.