سال پیش این موقع، بوشهر بودم؛ سومین روز از سومین سفرم به بوشهر. خورموج هم برای من یعنی 18 آذر 91، نخلستان و فیلمبرداری در رستوران بین راهی خانم دهباشی که معلم و مدیر مدرسه بود و بعد از بازنشستگی رستورانش را تاسیس کرده و پسران و عروسش را هم به کار گرفته بود. خانم دهباشی یک میز جالب از غذاهای مختلف بوشهری برایمان ترتیب داد؛ گمنه، قلیه ماهی، قلیه میگو، چغندر، دوپیازه آلو، رنگینک، خرما ارده و...

امروز که خبر زلزله بوشهر را شنیدم (مرکز زلزله: ۱۶ کیلومتری کاکی، 27 کیلومتری خورموج در استان بوشهر) تمام خاطرات چهار سفر یک سال اخیرم به بوشهر و خورموج جلوی چشمم رژه رفتند؛ دوستان و همکارانم در بوشهر، سمبوسهفروشیها، کوچه علی سیگاری، ساحل آب شیرینکن، گمرک، پارک تیوی، عمارت ایرانی، عمارت ملک و... اگر این اتفاق پارسال این موقع افتاده بود، تمام پروژه کاری ما به احتمال زیاد از بین میرفت. خودمان اصلاً در چه وضعیتی بودیم آنوقت؟! نوشتهاند ۴۰ نفر از کشتهشدگان در شهرستان خورموج بودهاند خانم دهباشی و خانوادهاش حالا در چه حال و احوالی هستند؟!

مرتبط: آخرین خبرها از زلزله ۶.۱ ریشتری دشتی بوشهر (خبرآنلاین)، سفرنامه بوشهر



