عاشق وبلاگهاییام که یه جورایی متفاوتند. مثل «یک پزشک» که خیلی وقتها آدم را حسابی غافلگیر میکند و تو میمانی انگشت حیرت به دهان که این بشر چه قدر برای وبلاگش وقت و نیرو میگذارد و گاهی حتی غبطه میخوری به اینهمه برنامهریزی و کار حرفهای دقیق. یا مثلاً وبلاگ «حسین نوروزی و بانو» که یه جورایی آدم را یاد روابط عقشولانهی داو ِنه و یاسمن گلبانوی پاورچین میاندازد! یک وبلاگ که آقا مینویسد و فقط، خانوم حق کامنت گذاشتن دارد و ما فقط میتوانیم شاهد معاشقهی این زوج خوشبخت باشیم! از وبلاگهای آیتی که دیگر نمیتوانم چیزی بگویم!(وبلاگهایی مثل عصرونه، دکتر مزیدی و ...) به نظرم وبلاگهای آیتی مفیدترین وبلاگهای وبلاگستان اند. آدم را حسابی سر ذوق میآورند و در عین حال، یکجور عطش به دانستن و یادگیری بیشتر را در آدم ایجاد میکنند و اینگونه میشود که تا سربلند میکنی، میبینی چندساعتی گذشته و تو فقط داری از یک وبلاگ به وبلاگ دیگری میروی و بازیچهی دست لینکها شدهای! اما شخصاً حسابی حال مینمایم با این راستهی وبلاگستان که به شدت نیز درحال گسترش است. فایرفاکس بازیام هم به خاطر غرغرهای همین وبلاگها بود دیگر! حالا هم باید لینوکس نصب کنم! از این دسته که بگذریم، دسته دیگری از وبلاگها هم هستند که دوستشان دارم فقط به خاطر قالبشان. قالب واقعاً ویژگی مهمیست...
اما امان از این سایتهای اشتراک لینک که آدم را دیوانه میکنند مخصوصاً وقتی مدام با اون صفحهی خوشگل «کاربر گرامی...» روبهرو شوی یا هر لینک جذابی، یک ویدئو باشد که مجبور شوی با این اینترنت ذغالی، روزهااا منتظر دانلودش بنشینی! اصلاً ببینم! مگر میشود با این پهنای باند وسیع(؟!)، در سایتهایی مثل دیگ، بالاترین، بازنگار و خوشمزه گردش نمود؟! خجالت نمیکشید از اینترنت یک همچین انتظاراتی دارید؟!...