عین پیازداغ درست کردنه. دیدین اولش پیازای نگینی خیلی سفید و مرتب و منظم دارن توی روغن وول میخورن و تغییر رنگ نمیدن. تواَم بالا سرشونی، نگا میکنی، اما از یه جایی به بعد یهو رنگشون طلایی میشه و اگر بالا سرشون نباشی و همنزنی، بری یه استتوس ناقابل بنویسی یا تلفنتو جواب بدی، سریع میسوزن، سیاه سیاه میشن بوی پیازداغ سوخته میپیچه توی خونه.
کلا اگه میخوای پیازداغ خوشمزهی شیکِ طلاییرنگ درست کنی، باید وایسی بالاسر گاز و قاشق چوبیام دستت باشه و همهش زیر و روشون کنی. حالا به جای اون «پیاز نگینی خوردشده» میشه گذاشت مثلاً «فرصت»، «زمان»، حتی «روزای جوونی». اگه حواست پرت شه، دیگه تویی و پیازداغای سیاه و بعله
«از سری استتوسهای الهامشده سر شام درست کردن توی یه شب زمستونی، آشپزی متفکرانه| بخش اول»